در روزگاری که با استفاده از
درگاه USB کامپیوتر میتوان هر وسیلهای را بکار انداخت، چندان تعجب آور
نیست وقتی که نوعی اجاق برقی برای پخت پیتزا در خودرو به بازار آید!
این
دستگاه که نیروی مورد نیاز خود را به وسیله سوکت ۱۲ ولت فندک اتومبیل
تامین میکند، محصول شرکت Port-Pizza است و ۳۶ دلار قیمت دارد. حال اینکه
پخت پیتزا درون اتومبیل چه لذت و ضرورتی دارد را باید از خریداران این
دستگاه غیر ضروری پرسید!
درسی بیاد ماندنی از دونده ایی که آخر شد
در
سال 1968 مسابقات المپیک در شهر مکزیکوسیتی برگزار شد. در آن سال مسابقه
دوی ماراتن یکی از شگفت انگیزترین مسابقات دو در جهان بود. دوی ماراتن در
تمام المپیکها مورد توجه همگان است و مدال طلایش گل سرسبد مدال های المپیک.
این مسابقه به طور مستقیم در هر 5 قاره جهان پخش میشود.
کیلومتر آخر مسابقه بود دوندگان رقابت حساس و نزدیکی با هم داشتند، نفس های آنها به شماره افتاده بود، زیرا آنها 42 کیلومترو 195 متر مسافت را دویده بودند. دوندگان همچنان با گامهای بلند و منظم پیش میرفتند. چقدر این استقامت زیبا بود. هر بیننده ای دلش میخواست که این اندازه استقامت وتوان داشته باشد. دوندگان، قسمت آخر جاده را طی کردند و یکی پس از دیگری وارد استادیوم شدند.استادیوم مملو از تماشاچی بود و جمعیت با وارد شدن دوندگان، شروع به تشویق کردند. رقابت نفس گیر شده بود و دونده شماره ... چند قدمی جلوتر از بقیه بود. دونده ها تلاش میکردند تا زودتر به خط پایان برسند و بالاخره دونده شماره ... نوار خط پایان را پاره کرد. استادیوم سراپا تشویق شد. فلاش دوربین های خبرنگاران لحظه ای امان نمی داد و دونده های بعدی یکی یکی از خط پایان گذشتند و بعضی هاشان بلافاصله بعد از عبور از خط پایان چند قدم جلوتر از شدت خستگی روی زمین ولو شدند. اسامی و زمان های به دست آمده نفرات برتر از بلندگوها اعلام شد. نفر اول با زمان دو ساعت و ... در همین حال دوندگان دیگر از راه رسیدند و از خط پایان گذشتند. در طول مسابقه دوربین ها بارها نفراتی را نشان داد که دویدند، از ادامه مسابقه منصرف شدند و از مسیر مسابقه بیرون آمدند. به نظر میرسید که آخرین نفر هم از خط پایان رد شده است. داوران و مسوولین برگزاری میروند تا علائم مربوط به مسابقه ماراتن و خط پایان را جمع آوری کنند جمعیت هم آرام آرام استادیوم را ترک میکنند. اما...
ادامه مطلب ...وحشت از تلفن شیطان در سودان
مردم
سودان این روزها فقط از یک چیز حرف میزنند. در میان آنها شایعه شده است
که از محلی ناشناس به برخی از افراد تلفن میشود، و اگر آنها تلفن را جواب
بدهند، از طریق جریان برق بلافاصله جان خود را از دست میدهند.
با این که این شایعه عجیب به نظر میرسید اما در مدتی کوتاه در سراسر سودان پخش شد و همه مردم را به وحشت فرو برد.
گفته میشود که این ماجرا نخست در میان عدهای از مردم شایع شد، اما سپس یکی از روزنامهها با انتشار خبر، آن را در تمام جامعه منتشر کرد. روزنامه مزبور گزارش داده بود که عده زیادی در جنوب کشور پس از دریافت تلفنهایی مشکوک از شمارههایی مرموز جان خود را از دست دادهاند.
مردم به دوستان و آشنایان خود هشدار میدهند که نباید به هیچ تلفن ناشناسی جواب بدهند.
خبرنگاران بیبیسی می گویند در روزهای حساسی که قرار است سرنوشت جنوب کشور تعیین شود، مردم از سیاست دوری گرفته و تنها از تلفنهای مرموزی حرف میزنند که جان مردم را تهدید میکنند.
بسیاری از شهروندان سودان خطر "تلفن مرموز" را باور دارند و از آن احساس وحشت میکنند.
برخی از مردم در ظاهر خطر را جدی نمیگیرند، اما خود از جواب دادن به هر تلفن ناشناسی خودداری میورزند و به اطرافیان خود توصیه میکنند که به تلفنهای ناشناس جواب ندهند.
در سودان تمام سایتهای اینترنتی از خطر "تلفن مرموز" گزارش دادهاند و گفته میشود که این شایعه مانند آتشی در کاهدان در تمام سطح جامعه منتشر شده است.
عدهای گفتهاند که "تلفن مرگبار" به شیطان تعلق دارد و کد کشوری آن شماره ۴۴ است که پیششماره بریتانیا است.
شایعه مربوط به "تلفن مرموز" چنان رواجی پیدا کرده است که اداره مخابرات سودان با انتشار اطلاعیهای آن را تکذیب کرد و گفت که از نظر فنی غیرممکن است.
مهندس نادر جیلانی، معاونت اداره ارتباطات تلفنی سودان به بیبیسی گفته است که این شایعه نمیتواند پایه و منطق داشته باشد.
به گفته مهندس جیلانی ارتباطات تلفنی موبایل در شبکه مخابرات سودان مطابق استانداردها و فنآوری رایج در تمام کشورها شکل گرفته و از هر نظر امن و بیخطر است.
او همچنین گفته است که هیچ مورد مشخصی دیده نشده است که وجود این خطر را ثابت کند.
گفته میشود که شایعه "تلفن شیطانی" پیش از این در چند کشور دیگر آفریقایی نیز رواج یافته بود.
دکتر اشرف ادهم استاد جامعهشناسی در دانشگاه نیلین عقیده دارد که جامعه سودان به خاطر وضعیت ناامن سیاسی و بحرانهای مداوم اجتماعی در برابر شایعههای عجیب و ناموجه آسیبپذیر شده است.
این جامعهشناس سودانی به بیبیسی گفته است افرادی که به زندگی و آینده خود امید زیادی ندارند، به سادگی دستخوش وحشتهای نامعقول میشوند و از آینده وحشت میکنند.
در سالهای گذشته شایعههایی مبنی بر مرگ چند نفر از رجال سیاسی سودان در جامعه پیچید، اما بعد معلوم شد که این شایعهها هیچ پایه و اساسی نداشته است.
همچنین چند سال پیش در سودان شایعه شد که در غرب آفریقا افرادی با قوای شیطانی زندگی میکنند که مردان باید از دست دادن با آنها خودداری کنند، زیرا بلافاصله آلت تناسلی خود را از دست میدهند.
زنی که دو نیم شده بود، دوباره زنده شد!
«آلسید مورنوس» به همراه برادرش مشغول شست و شوی شیشه های یک آسمان خراش در نیویورک بودند که ناگهان داربست فرو می ریزد و آنها از طبقه 47 به کف پیاده رو می افتند. برادر آلسید در جا کشته می شود و خود آلسید به قدری حالش وخیم بود که پزشکان او را به اتاق عمل منتقل نکردند و در روی تخت بخش اورژانس او را عمل کردند. آلسید مورنوس سه هفته در کما بود و سرانجام روز عید کریسمس چشم گشود. با توجه به اینکه احتمال زنده ماندن حتی پس از سقوط از طبقه چهارم 50 درصد است ، مورناس واقعا خوش شانس بوده است.
ادامه مطلب ...مهاجر مکزیکی پس از ۱۰۰ سال بالاخره شهروند آمریکا شد
![]() |
خانم گارسیا اکنون یکصد و یکسال سن دارد و می خواهد در انتخابات ماه آینده به عنوان یک امریکایی شرکت کند |
پیرزن ۱۰۱ ساله مکزیکی که بیش از یکصد سال پیش و زمانی که تنها یک نوزاد بود به آمریکا آورده شده بود، پس از یک قرن بالاخره به عنوان شهروند آمریکایی قسم یاد کرد.
ایولالیا گارسیا، در تاریخ ۱۲ اکتبر سال ۱۹۰۹ و هنگامی که تنها شش ماه از تولدش می گذشت، به همراه مادرش از شهر ریو گراند مکزیک وارد خاک آمریکا شده بود.
خانم گارسیا گفته است که نخستین کاری که پس از آمریکایی شدن می خواهد انجام دهد، رای دادن در انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا در نوامبر آینده است.
مراسم اعطای تابعیت و ادای سوگند خانم گارسیا روز سه شنبه ۱۲ اکتبر (۲۰ مهر) در دادگاه براونزویل ایالت تگزاس، جایی که او یکصد سال گذشته را در آنجا زندگی کرده است، برگزار شد.
اداره مهاجرت و شهروندی آمریکا اعلام کرده است که این پیرزن صد و یکساله، پانزدهمین فردی است که تاکنون به عنوان شهروند آمریکایی در سنی فراتر از یکصد سالگی قسم یاد کرده است.
در سال ۱۹۰۹ و هنگامی که مادر خانم گارسیا به تگزاس مهاجرت کرد، مرز میان مکزیک و آمریکا باز بود و قوانین مهاجرت نظیر آنچه امروز میان دو کشور برقرار است، وجود نداشت.
ایلاریا مندوزا، مادر خانم گارسیا، که به تنهایی سرپرستی دختر نوزادش را بر عهده داشت، برای امرار معاش به شستن لباس مشغول شد و با به دست آوردن درآمدی ناچیز، تلاش کرد که زندگی آرامی برای دخترش در براونزویل تدارک ببیند.
در سال ۱۹۴۰، کنگره آمریکا قانونی به تصویب رساند که به موجب آن تمامی مهاجران مقیم ایالات متحده موظف شدند که برای ادامه اقامت خود در اداره های دولتی ثبت نام کنند.
بدین ترتیب خانم گارسیا در آوریل سال ۱۹۴۱ به همراه میلیون ها نفر دیگر از مهاجران مکزیکی، مدارک رسمی اقامت خود را از دولت آمریکا دریافت کرد و اجازه یافت که به طور قانونی میان مکزیک و آمریکا رفت و آمد کند.
اداره مهاجرت و شهروندی آمریکا در واکنش به درخواست تابعیت خانم گارسیا اعلام کرد: "اینکه فردی در سن ۱۰۱ سالگی درخواست کند که شهروند آمریکا شود، برای ما مایه افتخار است."