هنوز
کارد به استخوانشان نرسیده است؛ مجال زندگی آنقدر هم که فکر میکنند تنگ
نشده؛ نه مشکلی ریشهای دارند نه معضلی غیرقابل حل؛ فقط بیحوصلهاند،
عجول و کمطاقت.گاهی هم خصلتهای عجیب دارند و انتظارات عجیبتر.این طور
میشود که بعد از دعوا و جار و جنجال، قهر و دلخوری و شکستن ظرف و ظروف
خانه بر سر هم، راهی دادگاه میشوند.میروند تا غیرمعمولترین تقاضاهای
طلاق را بنویسند و عجیبترین جدایی ها را رقم زنند.
با بررسی در مورد پروندههای طلاق در یک سال گذشته، مشخص شده که برخی از
این تقاضاها دلایل بسیار پیشپاافتاده و حتی عجیب و خندهدار دارند.هرچند
تعداد این تقاضاها روز به روز زیادتر میشود اما بسیاری از آنها بیشتر
به شوخی شبیهاند تا واقعیت.برخی از این تقاضاها منجر به صدور حکم طلاق
میشوند و تعدادی هم نمیشوند؛ اما همه آنها یا تعجبآورند یا خندهدار.
ترس از صاحبخانه
عزیزم ممنونمjavascript:void(0);